loading...
طعم تنهایی
تنها بازدید : 59 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
تا حالا این حس رو تجربه کردید ؟

تا تلفن رو قطع می کنی دلت تنگ می شه براش ♥


منبع:
http://raspinas2.mihanblog.com
تنها بازدید : 27 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ
دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

سادهـ شاید ، مثلــ دلتنگـــ نباشــ... فردا روز دیگر ے ست !



 




منبع:
http://tilki.mihanblog.com
تنها بازدید : 37 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
بعضی وقتا خیلی سخته که پیش بقیه وانمود کنی حالت خوبه !
در حالی که دوست داری از ته دل فریاد بکشی ... !


منبع:
http://raspinas2.mihanblog.com
تنها بازدید : 29 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)


امروز خیلی بی حوصله بودم، رفتم سراغ  کتاب اخوان، چندتا از شعراش رو که خوندم انگار گلوکز به مغزم رسید و جون گرفتم!
شاد شدم!
به قول هانی :بیر دانه ، از شعراش رو گذاشتم ادامه ی مطلب، خواستید برید بخونید... نخواستید هم به سلامت!

خواستم ایکی دانه بذارم، دیدم زیاد بود، حوصله نداشتم تایپ کنم، فعلا علی الحساب این یکی رو داشته باشین، تا نوبت بعدی!


منبع:
http://bahar-zendegi.mihanblog.com
تنها بازدید : 29 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

 

با سلام به همراهان و همدلان همیشه گی با پوزش با تغییراتکوچی از نظر اشاره با لذت بردن ازاشعار بزرگ مرد شعرنو ایران زنده یاد سهراب سپهریتقدیم می کنم امید  به اینکه خللی بهاصل  شعرنخورده

باشد تقدیم می شود  

         گفته ی  اصلی =  تغییرات

1- میروم =  می رود

2-  مادرم =  مادرش

3-  خواهرم = خواهرش

4- پدرم=       پدرش

5- اضافهشده = با خود گفت

6- سپهرچه زیبا با خود بامن با تو گفت

(چقدرزیبا می گوید سپهر)

زندگی یعنی چه

 

شب آرامی بود

می رود در ایوان، تا بپرسد از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرش سینی چایی در دست

گل لبخندی چیده ، چای داد به او

خواهرش تکه نانی آورد

لب پاشویه نشست

پدرش دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، او را برد،  به آرامش زیبای یقین

 

(با خودگفت )

 

زندگی،  راز بزرگی است که در ماجاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ!!!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

 

(سپهرچه زیبا با خود بامنبا تو گفت)

 

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهدکشت

زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم

 

سهراب سپهری

روحش شاد

زندگی یعنی این

مهرداد عسکری بهبهانی(مهر)

91/1/29



منبع:
http://shermehrdad.mihanblog.com
تنها بازدید : 32 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
واااااااااااااااااااای که چقدر امروز خندیدیم...
لپ تاپ برده بودم مدرسه کار طراحی معماری مو بکنم،به گلنوش گفتم بیاد با وبکم عکس بگیریم..هی بهش افکت میدادیم میخندیدیم....ترکیده بودیما...عااااالی بود...
انقد خندیدیم،سارا و معصومه ام کنجکاو شدن،به جمعمون پیوستن...
-----------------------------------------------------------------------------
پرستو خجالت نمیکشه انقد سر منو گلنوش هوو میاره؟؟؟؟7تا کافیت نبود زیر سری ام میاری؟؟؟؟؟(با عرض پوزش....)
----------------------------------------------------------------------------
بعد 2ساعت کار با اتوکد و خوشحالی اینکه بالاخره کار طراحی م تموم شد،صفحه اتوکد و بستم،از اونجام که همیشه هر پیغامی میاد من noمیزنم،اینم noزدم ،کلا پرید....!!!!بدون اینکه saveبشه...
حرص خوردما....
----------------------------------------------------------------------------
دیشب رفتم دکتر ریه،بهم آمپول کورتن داد ،بعد مدرسه رفتم زدم
عشق آمپول به من میگن...
عاشششششششششق آمپولم..

منبع:
http://eshqe-eshtebahi.mihanblog.com
تنها بازدید : 31 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

میروم تــا گم شوم در کوچـه های بیکسی 

میروم تــا گم شوم با یـــک بغل دلواپسی 

میروم تــا بغض رفتن در گلـــویم پر شـود 

میروم تــا خانه ام از گرد غربت پر شـود 

میروم چون یاد من را باد با خود برده است 

میروم چون عشق در این شهر.... مرده است




منبع:
http://shahrake-gham.mihanblog.com
تنها بازدید : 29 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
زیاده خواه نیستم جاده‌ ی شمالی یک کلبه ی جنگلییک میز کوچک چوبی با دو تا صندلیکمی‌ هیزمکمی‌ آتشمه‌ِ جنگلی‌کمی‌ تاریکی‌ِ محضکمی‌ مستیکمی‌ مهتاببرای حال بیشتر ... بوی یارو بوی یارو بوی یار

منبع:
http://roozhayeasheghi.mihanblog.com
تنها بازدید : 31 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

دلی که میخواد بمونه تنی که باید بره 

حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره

بیخیال حرفایی که تو دلم جامونده 
بیخیال قلبی که اینهمه تنها مونده 

آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه 
واسه تو فرفی نداره دله من چه رنگیه




منبع:
http://shahrake-gham.mihanblog.com

تعداد صفحات : 30

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 296
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 1,322
  • بازدید کلی : 17,062