گاهی شنیدن صدای قلب کسی که دوستش دارید
منبع:
http://raspinas2.mihanblog.com
با سلام به همراهان و همدلان همیشه گی با پوزش با تغییراتکوچی از نظر اشاره با لذت بردن ازاشعار بزرگ مرد شعرنو ایران زنده یاد سهراب سپهریتقدیم می کنم امید به اینکه خللی بهاصل شعرنخورده
باشد تقدیم می شود
گفته ی اصلی = تغییرات
1- میروم = می رود
2- مادرم = مادرش
3- خواهرم = خواهرش
4- پدرم= پدرش
5- اضافهشده = با خود گفت
6- سپهرچه زیبا با خود بامن با تو گفت
(چقدرزیبا می گوید سپهر)
زندگی یعنی چه
شب آرامی بود
می رود در ایوان، تا بپرسد از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرش سینی چایی در دست
گل لبخندی چیده ، چای داد به او
خواهرش تکه نانی آورد
لب پاشویه نشست
پدرش دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، او را برد، به آرامش زیبای یقین
(با خودگفت )
زندگی، راز بزرگی است که در ماجاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
(سپهرچه زیبا با خود بامنبا تو گفت)
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهدکشت
زندگی در همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
سهراب سپهری
روحش شاد
زندگی یعنی این
مهرداد عسکری بهبهانی(مهر)
91/1/29
دلی که میخواد بمونه تنی که باید بره
حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره
بیخیال حرفایی که تو دلم جامونده
بیخیال قلبی که اینهمه تنها مونده
آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه
واسه تو فرفی نداره دله من چه رنگیه
تعداد صفحات : 30