loading...
طعم تنهایی
تنها بازدید : 52 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

http://s1.picofile.com/file/7324696127/300px_Benito_Mussolini_and_Adolf_Hitler.jpg

آدولف هیتلر (دربارهٔاین پرونده گوش دادن راهنما·اطلاعات (زاده ۲۰ آوریل، ۱۸۸۹ – درگذشته ۳۰ آوریل، ۱۹۴۵) رهبر حزب ملی سوسیالیست کارگرانآلمان بود. او بین سالهای ۱۹۳۳تا ۱۹۴۵ صدراعظم آلمان، و از ۱۹۳۴ به بعد، هم زمان در مقام پیشوای رایش بزرگآلمان حکومت کرد.

 

هیتلر به عنوانیک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۲۰ (میلادی) به حزب نازی پیوست ودر سال ۱۹۲۱به ریاست آن رسید.او پس از زندانی شدن به خاطر شرکت در کودتای نافرجام در سال ۱۹۲۳، با ترویج ایده‌های ناسیونالیستی،ضد کمونیستی و یهودستیزی و ایراد سخنرانیهای پرشور، حامیان بسیاری در سطح کشور آلمانبه دست آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳به مقام صدراعظمیرسید. مجموعهٔ ارتشی- صنعتی آلمان توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و آن راتبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا در زمان خود نماید. هیتلر سیاست خارجی خود رابا هدف تصرف فضای حیاتی بیشتر دنبال نمود و یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانیدوم تهاجم به لهستان در ۱۹۳۹توسط او بود کهدر نتیجه بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور ومتفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی‌ها و تلفاتبسیار بود.

 

اگرچه در عرض سهسال، آلمان و نیروهای محور بیشتر مناطق اروپا، بخش های بزرگی از آفریقا، شرق آسیا واقیانوسیه را اشغال نمودند اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از آنان پیشی گرفته و در سال ۱۹۴۵ رایش بزرگ آلمان را از هر سو احاطه نمودند.گفته میشود وی در همان سال و در هنگام نبرد برلین، به ضرب گلوله خودکشی نمود.

آدولف هیتلر حدودساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در مسافرخانه ای در شهری مرزی و کوچک بهنام براونا-آم-این در اتریش، بین مرز اتریش و امپراتوری آلمان زاده شد. پدر او آلویسهیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود. مادر هیتلر، کلارا هیتلر(زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. او شش بچه به دنیا آورد. تنها آدولف، کهدومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند. هنگامی که هیتلر ۳ ساله بود خانواده او به ایالت باواریا درجنوب آلمان مهاجرت کردند. درسال۱۸۹۴ خانواده هیتلر به نزدیکی شهرلینز مهاجرت کردند و تا زمان بازنشستگی پدر هیتلر در آنجا ماندند، در این دوره هیتلربه عنوان کودکی خستگی ناپذیر به بازی و درس در مدرسه ای نزدیک به خانه مشغول بود.برادراو ادموند بر اثر بیماری سرخک در ۲فوریه ۱۹۰۰ درگذشت و این اتفاق تاثیری دائمی در هیتلرایجاد کرد و اعتماد به نفس هیتلر را تا حدود بسیاری تضعیف کرد و باعث شد آدولف هیتلرکج خلق شود و همواره با پدر خود بحث‌های طولانی داشته باشد. روابط هیتلر با مادرش بسیارخوب و صمیمانه بود و این کاملاً برعکس روابط او با پدرش بود که معمولاً او را کتک میزد با اینکههیتلر علاقه مند بود به رشته هنر بپردازد ولی پدر وی او را به مدرسه فنی فرستاد، هیتلربعدها در کتاب نبرد من اعتراف کرد که «امیدوارم بتوانم چند سال عقب افتادگی که پدرمبه من تحمیل کرد را جبران کنم.» هیتلر حتی در زمینه سیاسی هم با پدر خود اختلاف داشت،پدر هیتلر فردی معتقد به امپراطوری اتریش بود اما هیتلر خود و اتریش را جزء آلمان وامپراطوری روم باستان می دانست.پس از مرگ پدر هیتلر در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ وی مدرسه فنی را ترک کرد.آدولف هیتلر درکتابش نبرد من، لحنی مودبانه درباره پدرش دارد، به هر حال او اظهار می‌کرد تصمیم جدیکه برای نقاش شدن داشت باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین آن‌ها شده بود.از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورش گاه بوهاماییزندگی می‌کرد و مادرش را تحت حمایت خود داشت. او دوبار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین(۱۹۰۷-۱۹۰۸) بهخاطر عدم صلاحیت در نقاشی مطرود شد. به او گفته شد که توانایی‌هایش بیشتر در زمینهٔمعماری کاربرد دارد.در ۲۱دسامبر ۱۹۰۷ مادرش کلارا هیتلر با یک مرگ دردناک براثر سرطان سینه در سن ۴۷سالگی فوت کرد.هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهمش از ارث پدری خود را به خواهرش پاولا هیتلرواگذار کرد، آدولف در ۲۱سالگی وارث ثروتیکی از عمه(خاله)هایش شد. او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد. او از روی کارتپستالها طرح می‌کشید و به کاسب‌ها و توریست‌ها می‌فروخت. تا قبل از جنگ جهانی اول ویحدود ۲۰۰۰ تابلوی اینچنینی نقاشی کرد. بعد از دومین بار اخراج از موسسهٔهنرهای زیبا هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد. در ۱۹۰۹ وی به دنبال سرپناهی می‌گشت و در ۱۹۱۰ در خانه‌ای که برای کارگران فقیر در نظرگرفته شده بود سکنی گزید. مخالفت با یهود ریشه‌ای عمیق در فرهنگ کاتولیک‌های اتریشداشت، وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودی‌های ارتدکس اروپای شرقیبود. هیتلر معتقد بود یهودیان دشمنان نژاد آریایی و باعث بدبختی و عقب ماندگی کشورشاتریش بودند. زمانی که هیتلر در وین زندگی می کرد به دقت اوضاع سیاسی و رفتار احزابمختلف را زیر نظر می گرفت و رفتارهای احزاب را بررسی می کرد.وی پس از بررسی احزاب اتریشبه این نتیجه رسید که تنها حزبی می تواند به قدرت کامل دست یابد که بتواند تظاهراتعظیم خیابانی به نفع خود سازمان دهی کند و احساسات و هیجانات مردم را در اختیار بگیردو همچنین پشتیبانی دست کم یکی از سه نیروی اصلی کشور یعنی ارتش، کلیسا و یا شخص اولمملکت (رییس جمهور اتریش) را با خود داشته باشد.هیتلر این تجربیات را در راه به قدرترساندن حزب نازی به خوبی به کار گرفت.وی در کتاب خود نبرد من می نویسد که استدلال هایمنطقی و جملات ادیبانه نیستند که تاریخ را می سازند بلکه خطابه‌های تحریک کننده هیجاناتمردم هستند که مسیر تاریخ را تعیین می کنند.در سال ۱۹۱۳، هیتلر از اتریش - مجارستانبه مونیخ نقل مکان کرد.اما چون برای کشورش خدمت سربازی انجام نداده بود توسط پلیس مونیخدستگیر و سپس به کشورش برگردانده شد اما هیتلر از خدمت سربازی معاف شد و توانست باردیگر به مونیخ برگردد.جنگ جهانی یکم

 

در اوت ۱۹۱۴ جنگ جهانی یکم آغاز و هیتلر برای لشکر باواریاداوطلب شد. او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغام آور در فرانسه و بلژیک درمعرض دید آتش دشمن خدمت کرد. اگر چه خدمت هیتلر قابل تقدیر بود ولی به خاطر این کهتابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت. او دوبار برایشجاعت در جنگ نشان صلیب آهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۴، و صلیب آهنی، درجه یک که بهندرت به سرجوخه‌ها اعطا می‌شود، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد. در مدت جنگ هیتلر یک آلمانیمیهن پرست شد، هرچند او تا سال ۱۹۳۲تابعیت آلمانینداشت.او در مدت خدمت سربازی اش نقاشی های روزنامه ارتش را نیز می کشید اما در سال۱۹۱۶ از ناحیه پای چپ دچار زخمی شدو مدال جانبازان را نیز دریافت کرد و پس از بهبودی مجدداً به جبهه بازگشت. وقتی کهمردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمان داشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد. هیتلر با شنیدن خبر تسلیم شدنآلمان دچار شوک شدیدی شد. او در آن زمان به خاطر حمله شیمیایی به وسیله گازخردل دربیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود. مانند بسیاری از میهن پرستان،او سیاست مداران غیرنظامی و یهودیان و کمونیست ها را در تسلیم شدن آلمان مقصر می‌دانست.

پس از جنگ جهانی یکم

 

نتیجه جنگ جهانییکم برای آلمان شکستی فاجعه بار بود. کشورهای پیروزمند در عهدنامه ورسای شرایطی بسیارسخت و خفت بار را به این کشور تحمیل کردند. با شکست رایش دوم در جنگ جهانی یکم، درآلمان جمهوری وایمار تشکیل شده بود. پس از جنگ جهانی یکم آلمان در بحران غرق بود. درجامعه‌ای که لایه‌های گسترده مردم با بی کاری و فقر روبرو بودند هیتلر مانند بسیاریاز هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد می‌کرد و شکست آلمان را نتیجه اتحاد یهودیان وکمونیست‌ها می‌دانست و خواهان جبران آن بود. هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتابنبرد من تشریح کرده‌است.حزب از یک گروه کوچک با تمایلات ملی گرایی در آخرین سال‌هایجنگ جهانی اول شکل گرفت. ابتدا در برمن گروهی در اوایل سال ۱۹۱۸ با نام کمیته رایگان برای صلح کارگران آلمان(به آلمانی:Freier Ausschuss einen für deutschen Arbeiterfrieden) اعلام موجودیت کرد. آنتون درکسلر در تاریخ۷ مارس ۱۹۱۸ در مونیخ شعبه ای از این گروه را تشکیلداد. درکسلر قفل سازی ساده و از اعضای ارتش در جنگ اول جهانی بود. در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۱۹ درکسلر به همراه چند تن از دوستان نزدیکشو بیست کارگر دیگر از راه آهن مونیخ به بحث درباره ایجاد حزبی مستقل از کمیته رایگانبرای صلح بر اساس اصول سیاسی که درکسلر بیان کرد بحث کنند. این گفت و گو سرانجام بهتاسیس حزب انجامید. حزب کارگران آلمان یک گروه کوچک با ۵۵ عضو بود. اما دولت وایمار که فعالیت‌هایحزب را مشکوک به براندازی تلقی کرده بود جاسوسانی را به درون حزب فرستاد.آدولف هیتلرکه اکنون مامور اطلاعاتی ارتش بود به حزب پیوست تا در نزدیک تحولات حزب را گزارش دهد.او کم کم با دیدگاه‌های حزب آشنا شد. همچنین هیتلر قدرت سخنوری خوبی داشت و به یکیاز سخنگوهای ماهر حزب تبدیل شده بود. در میان اعضای اولیه حزب می توان به رودلف هس،هانس فرانک و آلفرد روزنبرگ اشاره کرد که بعدها همگی در سمت‌های بالایی مشغول به فعالیتشدند. هیتلر اکنون جذب حزب شده بود و نه تنها مخالفتی با حزب نداشت بلکه به یکی ازستون‌های اصلی حزب تبدیل شده بود.هیتلر از سازمان اطلاعات ارتش خارج شد و به اعضایحزب پیوست او در اولین قدم تعداد افراد حزب را برای شماره گذاری از عدد ۵۰۰ شروع کرد بدین ترتیب اعضای حزب به جای آنکه ۵۵ اعلام شود ۵۵۵ نفر اعلام شد. این اولین و بزرگترین تبلیغبرای حزب بود.حزب کارگران آلمان به وسیله یک کمیته هفت نفره اداره می شد. هیتلر توانستبه کمیته هفت نفره راه پیدا کند. دومین اقدام هیتلر تغییر نام حزب در ۲۴ فوریه ۱۹۲۰ بود. اکنون واژه سوسیالیست ملی هم به نامحزب افزوده شد و بدین صورت حزب با نام حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان ( به اختصار: NSDP ) معرفی شد. هیتلر در مراسم‌های مختلف سخنرانی می کرد و سخنان آتشین و ملی گرایانه او به جذب هر چه بیشتر افراد کمک بزرگی میکرد. هیتلر توانست درکسلر را متقاعد کند که هیئت هفت نفره مدیریت حزب لغو شود. بنابراینهیتلر به عنوان رئیس جدید حزب توانست برنامه‌های خود را به خوبی اجرا کند. نخستین اقدامهیتلر پس از ریاست تشکیل گروه شبه نظامی حزب به نام اس آ بود. هیتلر در قدم بعد اعلامکرد که دو هدف کلی در حزب دارد اولین هدف پیشرفت آلمان و دومین هدف مقابله با دشمناندرجه اول آلمان یعنی فرانسه - انگلیس و شوروی که در چنگال سرمایه یهودیان اسیر هستند.هیتلر صلیب شکسته به عنوان نمادی آریایی را به عنوان نماد حزب انتخاب کرد.در طی سال‌های۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ حزب رشد قابل توجهی داشت. حزب نازی داراییک شاخه به نام گروه حمله اس آ بود.در راس این گروه ارنست روهم نزدیک‌ترین دوست هیتلردر حزب قرار داشت.در سال ۱۹۳۴هیتلر به دلایلیاز جمله خشونت طلبی، این گروه را منحل کرد و روسای آن از جمله ارنست روهم به دلیل توطئهکشته شدند. یکی از دلایل نارضایتی هیتلر و ارتش از نیروی اس آ این بود که روهم قصدداشت اس آ را جانشین ارتش نماید.پس از اعدام روسای اس آ، نیروی اس اس که زیر رهبریهیتلر قرار داشت و زیر مجموعه اس آ به شمار می آمد، به عنوان نیروی مستقل به فعالیتادامه داد.کودتای مونیخ

مونیخ در هنگام کودتای آبجوفروشی

 

در ژانویه ۱۹۲۳، فرانسه منطقه روهر صنعتی رادر پی پرداخت نشدن غرامت جنگ جهانی یکم اشغال کرد. این اشغال موجب هرج و مرج شد. درهمان موقع در بایرن حرکت نیرومندی برای جدا سازی آن ایالت و استقرار یک حکومت کاتولیکپیرو فرانسه در جریان بود. ژنرال فن لوسوو، رئیس بایرنی ارتش دیگر از برلین دستور نمیگرفتو پرچم آلمان به ندرت دیده میشد. در نهایت نخست وزیر بایرن تصمیم گرفت استقلال بایرنو انشعاب آن را از آلمان اعلام کند. در چنین شرایطی که غرور ملی آلمان بار دیگر زیرپا گذاشته شده بود تعداد اعضای حزب به شدت افزایش پیدا کرد و در همین مدت ۲۰،۰۰۰ نفر تا پایان ماه نوامبر به اعضای حزب افزودهشد. در چنین شرایطی نازی‌ها تصمیم گرفتند به کمک ژنرال لودندورف در سالن آبجو مونیخگرد هم آیی بر پا کنند و سپس در اعتراض به وضع کنونی دست به اعتراض بزنند. هیتلر یکضد حمله سازمان دهی کرد. قرار بود که در شب ۸ نوامبر یک گردهمایی در برگربرو برگزار شودو نخست وزیر، دکتر فن کار شروع به خواندن اعلامیه رسمی خود که عملا برابر بود با اعلاماستقلال بایرن کند که توسط هیتلر و لوندروف بی نتیجه ماند. روز بعد، گردان های نازیخیابان را با هدف انجام یک تظاهرات گسترده به نفع اتحاد ملی اشغال کردند. انبوه جمعیتکه توسط هیتلر و لوندروف هدایت میشدند در حال رژه رفتن بودند که ارتش به روی آن هاآتش گشود. این اعتراضات در نهایت ناکام ماند و ۱۶ نفر از راه پیمایان در دم کشته و دو نفرمصدوم شدند که بعدا به خاطر زخم هایشان در پادگان های محلی ارتش جان سپردند. هیتلر،لودندورف و تعدادی دیگر دستگیر شدند. هیتلر با استفاده از فرصت پیش آمده در دادگاه(حضور خبرنگاران داخلی و خارجی) توانست به شهرت خود بیفزاید.وی در دادگاه اما پس از۶ ماه با قید و به خاطر آنچه خیانتبه دولت و ملت خوانده شد در مارس ۱۹۲۴محاکمه و به ۵ سال حبس محکوم شد. در این مدت بود که هیتلرکتاب نبرد من خویش را نوشت و حزب نازی در جریان این فعالیت‌ها ممنوع اعلام شد.آدولف هیتلر پس از آزادی دوباره اقدام به تجدید سازمان کرد.اما متعهد شد که گروه شبه نظامی حزب را منحل کند و اقدامی بر علیه دولت وقت انجام ندهد.البتههیتلر با کمک هاینریش هیملر اس اس را در آوریل ۱۹۲۵ تاسیس کردند و همچنین تمرکز بیشتری در جذبزنان در حزب گرفتند همچنین شعار معروف حزب به نام سلام هیتلر (Heil Hitler) نیز در همین سال تصویب شد.انتصاب به عنوانصدراعظم

 

در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۲ انتخابات رایشتاگ صورت گرفت و حزب نازی۳۷،۴٪ کل آرا را به خویش اختصاص دادو به بزرگترین حزب رایشتاگ تبدیل شد. در سوی دیگر مجموع آرای حزب نازی و حزب کمونیستآلمان ۵۲٪ کل آرا را تشکیل می داد و ایناکثریت هرگز موفق به همکاری مناسب با هم نشدند. پس از آن هیتلر در سال ۱۹۳۲ تصمیم گرفت در انتخابات ریاست جمهوری آلمانشرکت کند.رقیب اصلی و قدرتمند وی ژنرال هیندنبورگ بود که مورد احترام اکثر احزاب ومردم آلمان بود. در دور نخست هیتلر نزدیک به یک سوم آرا را از آن خود کرد و هیندنبورگنیمی از آرا را بدست آورد. در دور دوم، هیتلر با بدست آوردن ۳۷ در صد آرا باز هم شکست خورد و هیندنبورگبه عنوان رییس جمهور انتخاب شد. کشمکش بر سر انتخاب صدراعظم در رایشتاگ سال ۱۹۳۲ ادامه داشت. رئیس جمهور هیندنبورگ به خوبیمی دانست که دیگر احزاب وابسته به آمریکا هیچ قدرتی در رایشتاگ ندارند و تنها احزابقدرتمند نازی‌ها و حزب کمونیست آلمان هستند که در مجموع بیش از ۵۰٪ از کل مجلس را به خود اختصاص داده اند.در ابتدا تمام محافل سیاسی گمان می‌کردند فرانتس فون پیپن عضو حزب کمونیسم آلمان ازطرف رئیس جمهور به عنوان صدراعظم معرفی شود اما رئیس جمهور هیندنبرگ در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ آدولف هیتلر را به عنوان رهبر حزب اکثریترایشتاگ به عنوان صدر اعظم و مسئول تشکیل کابینه معرفی کردند. هیتلر به دلیل مخالفتشدید با اتحادیه‌های کارگری و مارکسیستها مورد توجه و حمایت صاحبان صنایع بزرگ آلمان(مانندتیسن صاحب شرکت فولاد تیسن) قرار گرفت و سیل کمک های نقدی به صندوق حزب سرازیر شد.بمبگذاری در آشیانه گرگ [ویرایش]

 

در ژوئیه ۱۹۴۴ به عنوان بخشی از عملیات افسانه شمال درآشیانه گرگ محل اقامت هیتلر بمب گذاری انجام شد. اما هیتلر کشته نشد.

 

۹ روز پس از شروع جنگ دوم جهانی آدولف هیتلر در عصر روز ۸ نوامبربه مونیخ رفت تا در سالگرد انقلاب نازی‌ها برای هواداران حزب نازی در مونیخ سخنرانیکند. با این حال او با توجه به جنگ با لهستان ترجیح داد هرچه زودتر به برلین بازگردد.هیتلربا وجود آن که به مونیخ رفت به فاصله کوتاهی پس از ورود به این شهر درصدد بازگشت بهبرلین برآمد اما اوضاع بد جوی مانع از بازگشت او به پایتخت شد. با توجه به این شرایطبود که هیتلر تصمیم گرفت با کوتاه کردن نطقش با یکی از قطارهای شبانگاهی به برلین بازگردد.این تغییر برنامه باعث شد وی نطق خود را زودتر از زمان تعیین شده یعنی ساعت ۹ شب بهپایان برده و راهی ایستگاه مرکزی راه آهن شود.او بلافاصله پس از سخنرانی اش در سالنآبجوفروشی که تظاهرات از آنجا شروع شده بود محل را ترک کرد و به همراه محافظانش راهیایستگاه قطار برلین شد. تنها ۱۳ دقیقه پس از خروج آدولف هیتلر از سالن انفجار مهیبیدر سالن آبجوفروشی مونیخ به وقوع پیوست که در آن ۸۰ تن کشته و ۶۳ نفر زخمی شد و هیتلراز توطئه ترور جان سالم به در برد.بمب توسط نجاری به نام گئورگ السر کار گذاشته شدهبود، گئورگ السر نجاری از اهالی جنوب باختری آلمان با گرایش های کمونیستی بود.وی هیچگاهدر آلمان پس از جنگ به چهره ای محبوب تبدیل نشد. نازی‌ها برای سالها تاکید داشتند السرطرح چنین تروری را به تنهایی انجام نداده بود و او در واقع دست نشانده سرویس اطلاعاتیبریتانیا است.السر تنها چند ساعت پس از این اقدام ناکام در حالی که سعی داشت به سوئیسفرار کند در مرز دستگیر شد. فرمان مرگ السر در ۴ آوریل سال ۱۹۴۵ توسط آدولف هیتلر صادرو حکم در همان روز اجرا شد.

 

رایش بزرگ آلمانیا آلمان نازی به حکومت آلمان در دوران بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ اطلاق می‌شود که دولت آدولف هیتلر تا سال۱۹۴۵ میلادی در آن کشور در راس حکومتبود. در این دوران، کشور آلمان تحت حکومت حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان به رهبریآدولف هیتلر به عنوان صدراعظم بود. وی از سال ۱۹۳۴ رهبر حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان شد.تا سال ۱۹۲۸حزب نازی تنها۱۲ کرسی در مجلس ملی آلمان داشتکه با عمیق شدن بحران‌های اقتصادی و سیاسی توانست تا سال ۱۹۳۲ بیش از ۲۳۰ کرسی در مجلس ملی آلمان به دست آورد و اینتعداد کرسی حزب نازی را به بزرگترین حزب مجلس ملی تبدیل کرد. رئیس جمهور هیندنبورگدر تاریخ ۳۰ژانویه ۱۹۳۰ آدولف هیتلر را به عنوان صدراعظم و مسئولتشکیل کابینه معرفی کرد. هیتلر توانست با همراه کردن برخی احزاب کابینه ائتلافی خودرا تشکیل دهد. در جریان آتش گرفتن رایشستاگ (مجلس ملی) هیتلر توانست بزرگترین رقیبخود حزب کمونیست آلمان را از صحنه خارج کند و این اولین قدم برای تک حزبی کردن آلمانبود.در ماه مارس ۱۹۳۳حزب نازی توانستقانونی را در مجلس تصویب کند که به موجب آن اختیارات بالایی به صدراعظم داده می شدتا در طول ۴سال قانون اساسیآلمان اصلاح شود، این فرصت چهار ساله اجازه می داد برنامه‌های حزب نازی به خوبی و بهصورت کامل اجرا شود احزاب دیگر در مجلس ملی آلمان مخالف این قانون بودند و پس از مخالفتیک به یک از صحنه سیاسی آلمان حذف می شدند تا اینکه در ۱۴ژوئیه ۱۹۳۳ آلمان رسماً یک کشور تک حزبی اعلام شد.پس آن گام‌های بعدی در تشکلیل رایش برداشته شد و در قدم بعدی پرچم با نشان صلیب شکستهدر کنار پرچم جمهوری وایمار برافراشته شد و در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۴ به دستور رئیس جمهور پل فون هیندنبورگ،صدراعظم هیتلر موظف شد اختیارات ایالت‌های آلمان را تا حد ممکن کم و اختیارات برخیاز ایالات‌ها نیز به طور کامل زیر نظر برلین قرار دهد، این کار مغایر سیستم فدرالیدر جمهوری وایمار بود. هنگامی که در ژوئن ۱۹۳۴ خبرنگار انگلیسی در برلین از آدولف هیتلردر خصوص تغییرات بسیار در آلمان سوال کرد وی اینگونه پاسخ داد :  در ابتدا این حرف من را به تمسخرگرفتند وقتی گفتم جنبش نازی ها هزار سال ادامه خوهد یافت، فراموش نکنید مردم چگونهبه من می خندیدند هنگامی که ۱۵سال پیش گفتم منروزی در آلمان حکومت می کنم.خنده آنها به همان مقدار ابلهانه است وقتی من می گویم درقدرت باقی خواهم ماند


بقیه در ادامه ی مطلب


منبع:
http://sahadownload.mihanblog.com
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 296
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 1,313
  • بازدید کلی : 17,053